چکيده در شيوه هاي رفتار درماني مستقيماً بر رفتار تأکيد مي شد و به تفکر و استدلال فرد کمتر توجه مي شد. در آغاز درمانگران به اهميت شناخت اعتقاد نداشتند و نگرش محرک – پاسخ سفت و سختي را ترجيح مي دادند. آنها هر ملاحظه اي در مورد اعتقادات و نگرشها را به عنوان بازگشتي به گونه اي از درونگري غير علمي مي دانستند. اما در پاسخ به شواهدي که نشان مي داد عوامل شناختي (يعني افکار شخص، انتظارات و تفسير وي از رويدادها) اهميت تعيين کننده در رفتار شخص دارد، بسياري از رفتار درمانگران تأکيد بر شناخت را هم و ...
چکيده در شيوه هاي رفتار درماني مستقيماً بر رفتار تأکيد مي شد و به تفکر و استدلال فرد کمتر توجه مي شد. در آغاز درمانگران به اهميت شناخت اعتقاد نداشتند و نگرش محرک – پاسخ سفت و سختي را ترجيح مي دادند. آنها هر ملاحظه اي در مورد اعتقادات و نگرشها را به عنوان بازگشتي به گونه اي از درونگري غير علمي مي دانستند. اما در پاسخ به شواهدي که نشان مي داد عوامل شناختي (يعني افکار شخص، انتظارات و تفسير وي از رويدادها) اهميت تعيين کننده در رفتار شخص دارد، بسياري از رفتار درمانگران تأکيد بر شناخت را هم و ...